صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
دانلود اپلیکیشن

شعر «شعرخوانی: گِل و گُل» و معنی شعر

پاسخ تایید شده
2 سال قبل
0
[شاه کلید مای درس] | شعر «شعرخوانی: گِل و گُل» و معنی شعر
bookmark_border هفتم
book فارسی هفتم
bookmarks فصل 10 : کلاس ادبیات، مرواریدی در صدف، زندگی حسابی، فرزند صالح انقلاب
2 سال قبل
0

شعر «شعرخوانی: گِل و گُل» و معنی شعر:

شعرخوانی

گِل و گُل

 

  • نوع قالب شعری: مُسمَّط
  • شاعر: ملک الشّعرای بهار

 

شبی در محفلی با آه و سوزی                            شنیدستم که پیر پاره دوزی

چنین می گفت با سوز و گُدازی                         گِلی خوشبوی در حمام روزی

رسید از دست محبوبی به دستم

شبی در یک مجلسی، شنیدم که شخص پیری که شغلش پینه دوزی بود، (آن پیر پینه دوز) غمگینانه با آه و گریه گفت:  روزی در حمام بودم که دوستی یک گِل سر خوشبویی را به دستم داد.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

محفل

مجلس

شنیدستم

شنیده ام

سوز و گداز

آه و ناله جانسوز

محبوب

دوست، یار

پاره دوز

پینه دوز، کسی که لباس های پاره را می دوزد

گِل حمام

گِل خاصی برای شست و شوی موهای سر که در قدیم بجای شامپو استفاده می‌شد

نکات دستوری و آرایه ادبی:

شنیدستم  ß  گذشته ( در قدیم بعضی از فعل های گذشته که به آن ماضی نقلی می گویند همراه فعل «است» می آمدند؛ شنیده ام)

 

گرفتم آن گِل و کردم خمیری                             خمیری نرم نیکو چون حریری

معطر بود و خوب و دلپذیری                             بدو گفتم که مُشکی یا عبیری؟

که از بوی دلاویز تو مستم

آن گِل را ورز دادم و خمیرش کردم. خیلی نرم و لطیف بود؛ درست مانند پارچه ی حریر. آن گِل، خوشبو بود و دلنشین. به گِل گفتم تو گِلی یا عطر؟ چرا که از بوی خوش تو مست شده ام.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

نیکو

خوب، زیبا

دلاویز

دلپذیر، مرغوب، خوشبو

حریر

پارچه یا پیراهن ابریشمی

مُشک

ماده ای معطر و خوشبو

عبیر

مخلوطی از گیاهان خوشبو مانند مشک، صندل، زعفران و گلاب

نکات دستوری و آرایه ادبی:

مست  ß  کنایه از مدهوش و سردماغ و سرحال شدن

تعداد جمله بیت اول  ß  3

تعداد جمله بیت دوم  ß  4

نیکو چون حریری  ß  تشبیه

معطر، خوب، دلپذیر، مُشک، عبیر  ß  مراعات نظیر

 

 

همه گِل های عالم آزمودم                                ندیدم چون تو و عبرت نمودم

چو گِل بشنید این گفت ‌و ‌شنودم                                  بگفتا: من گِلی ناچیز بودم

و لیکن مدتی با گُل نشستم

من همه گِل های دنیا را امتحان کرده ام اما هیچ کدام مثل تو خوشبو نبودند هر چقدر که ارزیابی کردم و با دیگر گِل ها تو را سنجیدم و مقایسه کردم. وقت گِل این حرف های من راشنید، گفت: من در ابتدا گِل بد بو و خوار و ذلیلی بودم اما مدتی در کنار گُل خوشبو نشستم.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

عالم

دنیا

آزمودم

آزمایش کردم

عبرت نمودن

ارزیابی کردن، سنجیدن

ناچیز

بی ارزش و مقدار

نکات دستوری و آرایه ادبی:

عالم  ß  کنایه از همه جاهای دیگر

نشستن  ß  کنایه از در ارتباط قرار گرفتن، نشست و برخاست کردن، رفت و آمد کردن

صحبت کردن گِل  ß  آرایه تشخیص یا جان بخشی به اشیاء

گِل و گُل  ß  جناس

تعداد جمله بیت دوم  ß  3

چو گِل بشنید  ß  تشخیص

 

گُل اندر زیر پا گسترده پر کرد                            مرا با همنشینی مفتخر کرد

چو عمرم مدتی با گُل گذر کرد                           کمال همنشین در من اثر کرد

و گر نه من همان خاکم که هستم

گُل، گلبرگ هایش را (پر پر کرد) و زیر پای من ریخت و به من افتخار داد که با او همنشین شوم. چون مدتی از روزهای عمرم را با گُل سپری کردم، بالاخره خوبی های او در من هم اثر گذاشت و من هم مثل او خوشبو شدم. وگرنه اصل من همان خاک ناچیز است.

واژه

معنی واژه

واژه

معنی واژه

اندر

در

مفتخر

سربلند، دارای افتخار

کمال

فرهیختگی، معرفت، کامل بودن

نکات دستوری و آرایه ادبی:

زیر پا گستردنِ پرهای گُل  ß  کنایه از خوشرفتاری و فروتنی گل

خاک بودن  ß  کنایه از کم ارزش بودن


سایر مباحث این فصل